English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (6735 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spill water U ابهای اضافی
surplus water U ابهای اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
overflow U ابهای اضافی لبریزی
overflowed U ابهای اضافی لبریزی
overflows U ابهای اضافی لبریزی
Other Matches
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
territorial waters U ابهای ساحلی
ground water U ابهای زیرزمینی
surplus water U ابهای مازاد
inshore water U ابهای ساحلی
upwellings U ابهای بالارود
hydrology U بررسی ابهای سطحی
hydrogeology U بررسی ابهای زیرزمینی
groundwater U ابهای زیر زمینی
table waters U ابهای معدنی سر سفره
tail drain U نهرچه ابهای مازاد
high seas U ابهای بین المللی
lentic U وابسته به ابهای راکد
high seas U ابهای برون مرزی
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
lentic U زیست کننده در ابهای راکد
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
water table U سطح ابهای زیر زمین
water tables U سطح ابهای زیر زمین
balneology U مبحث استحمام در ابهای گرم
hydrology U گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
hydro statics U علم شار وموازنه ابهای ساکن
hydrography U نقشه برداری از ابهای روی زمین
piscary U ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
intrapermafrost water U ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
hydrothermal U وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
salinometer U الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
halophile U موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
suprapermafrost U ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
supplementary U اضافی
unduly U اضافی
overflows U اضافی
surplus U اضافی
surpluses U اضافی
extensions U اضافی
extension U اضافی
overflowed U اضافی
excess U اضافی
overflow U اضافی
excesses U اضافی
floating U اضافی
accessional U اضافی
redundant U اضافی
accessing U اضافی
accesses U اضافی
supernumerary U اضافی
accessed U اضافی
access U اضافی
paragogic U اضافی
overtime U اضافی
relative U اضافی
supplemantary U اضافی
de trop U اضافی
plus U اضافی
additional U اضافی
surplusage U اضافی
additional charges U اتهامات اضافی
beauty sleep U خواب اضافی
addition record U رکورد اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
surplus value U ارزش اضافی
adscript U یادداشت اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
an a.chapter U یک باب اضافی
additional score U نمره اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
adduct U ترکیب اضافی
aditional service U سرویس اضافی
flab U گوشت اضافی
sudden-death U وقت اضافی
surtax U مالیات اضافی
overcharging U هزینه اضافی
superimposed U اتش اضافی
overcharge U هزینه اضافی
overcharged U هزینه اضافی
overcharges U هزینه اضافی
extra time U وقت اضافی
surplus stock U موجودی اضافی
surplus production U تولید اضافی
excess profit U سود اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
overvoltage U ولتاژ اضافی
overpayment U پرداخت اضافی
excess stock U مواد اضافی
excess supply U عرضه اضافی
extra cost U هزینه اضافی
extra current U جریان اضافی
extra duty U خدمت اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
extra period U وقت اضافی
overirrigation U ابیاری اضافی
extra premium U پاداش اضافی
overhead costs U هزینههای اضافی
overhand knot U گره اضافی
overestimation U براورد اضافی
intercalary U اضافی افزوده
excess price U قیمت اضافی
excess pressure U فشار اضافی
excess load U بار اضافی
surplus material U ماده اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
redundant equation U معادله اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
sunk cost U هزینههای اضافی
slip sheet U صفحه اضافی
days of grace U مهلت اضافی
shootoff U مسابقه اضافی
end cell U پیل اضافی
regulating cell U پیل اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
poundage U هزینه اضافی
excess length U طول اضافی
postiche U متن اضافی
incremental cost U هزینه اضافی
sudden death U وقت اضافی
surcharges U نرخ اضافی
surcharge U مالیات اضافی
overloads U بار اضافی
overload U بار اضافی
surcharge U نرخ اضافی
surcharges U هزینه اضافی
padding U متن اضافی
overtime U وقت اضافی
barrages U وقت اضافی
overtime U ساعات اضافی
supplementary U اضافی مکمل
surcharges U مالیات اضافی
over- U گذشته اضافی
over U گذشته اضافی
barrage U وقت اضافی
bonus U پرداخت اضافی
furthering U اضافی زائد
furthered U اضافی زائد
overloaded U بار اضافی
bonuses U پرداخت اضافی
surcharge U هزینه اضافی
further U اضافی زائد
furthers U اضافی زائد
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
sudden victory U پیروزی در وقت اضافی
excess burden of taxation U بار اضافی مالیات
excess meter U کنتور مصرف اضافی
bonuses U پرتاب پنالتی اضافی
supertax U مالیات بر درامد اضافی
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
bonus U پرتاب پنالتی اضافی
plusage U سرامد مقدار اضافی
addition U اسم اضافی ضمیمه
extra U فوق العاده اضافی
jury sturt U پایه اضافی یا موقتی
less than carload U وزن بار اضافی
extra- U فوق العاده اضافی
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
extras U فوق العاده اضافی
additionally U بطور اضافی یا زائد
plussage U سرامد مقدار اضافی
extrasystole U ضربان اضافی قلب
additions U اسم اضافی ضمیمه
cumulative evidence U قرائن یا مدارک اضافی
terret or rit U حلقه یراق اضافی
third brush generator U دینام با زغال اضافی
surcharges U درصد هزینههای اضافی
surplus U اقلام اضافی و مازاد
supplements U تکمیل کننده اضافی
accrued expenditures هزینه های اضافی
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
overcharging U اضافی هزینه کردن
overcharges U اضافی هزینه کردن
additional costs [expenses] U هزینه های اضافی
overcharged U اضافی هزینه کردن
extra expenses U هزینه های اضافی
incremental cost U هزینه های اضافی
overcharge U اضافی هزینه کردن
surcharge U درصد هزینههای اضافی
surtax U مالیات بر درامد اضافی
supplementing U تکمیل کننده اضافی
supplemented U تکمیل کننده اضافی
margin U زمان یا فضای اضافی
margins U زمان یا فضای اضافی
value added network U ارزش اضافی شبکه
supplement U تکمیل کننده اضافی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com